24 Mai 2007

Thank you Daimler Benz!

Thank you for selling your super cars to Islamic Gestapo's to be used on the manner you see! Thank you to be on the side of Iranian people and supporting Democracy through regime change.

These pictures are going around the world. We are sure other repressive regimes will see how useful your cars are and will order more to you.

Please feel free to use these pictures for your vehicle advertisements. It just shows how practical your cars are! From office to the torture chambers!

As for Iranian people, don't expect sympathy from them when the regime is changed in Iran . A list of Mullah supporters has been compiled. These companies will be on the black list of the Iranian people.

Rest assure on this issue.

Again, thank you for your support of thugs who have imprisoned our fellow Iranians inside Iran .
When will European nations stop dealing with killer Mullah's in Iran ?




18 Mai 2007

اِی ملّت ایران کهن


ای ملت ایران کهن شورو شرت کو؟ ---------- از دام برون آی و بپر، بال و پرت کو؟

فرهنگ جهان ریزه خور خوان تو بوده است---------- آن سفره ی گسترده ی بس پر ثمرت کو؟

گفتی که وطن تاج سر توست همیشه---------- له گشته وطن، عشق به این تاج سرت کو؟

روییده در این مزرعه اشجار زیانمند ---------- ای صاحب این مزرعه داس و تبرت کو؟

بودند نیاکان تو سر چشمه ی غیرت ---------- آن همت و آن غیرت ارث پدرت کو؟

در سینه ی تو، آتش زرتشت نهفته است ---------- کو قلب تو؟ آتشکده ی پر شررت کو؟

قلب تو شد آماج سنان و تبر و تیر ---------- در پهنه ی پیکار، کمان و سپرت کو؟

دزدید خمینی همه تاج و کمرت را ---------- بر خیز و بپرس آخر، تاج و کمرت کو؟

ای بانی اندیشه ی «آزادی انسان» ---------- آن کورش تو، مرد حقوق بشرت کو؟

دستار بسر گشته سپهداروسپهبد ---------- پس نادر شمشیر زن و شیر نرت کو؟

تو مادر یعقوب و ابو مسلم و زالی ---------- آن رستم و فردوسی بس مفتخرت کو؟

خاموش منشین در بر بیداد ستمگر ---------- کو فرّخیِّّّت؟ عشقی پرخاشگرت کو؟

گفتی که تویی پیرو آیین «مصدق» ---------- پس پیروی از رسم و ره راهبرت کو؟

برخیز و بنای ستم و ظلم فرو ریز ---------- آن بابک و آن کاوه ی پر شور و شرت کو؟

دژخیم پسرهای برومند تو را کشت ---------- خونخواهیت از کشته و خون پسرت کو؟

ای شیر ژیان بیشه شده لانه ی روباه ---------- آن نعره ی جانانه و توپ و تشرت کو؟

تا چند به تاریکی این شام نشینی ---------- یک لحظه بیندیش که صبح و سحرت کو؟

شعر از آقای دکتر ناصر انقطاع