18 Mai 2006

وارث تخت پادشاهی ایران و برنامه ریزی او برای سرنگونی رژیم

رضا پهلوی، فرزند پادشاه فقید ایران، هفته پیش با هیئت تحریریه هفته نامه
Human Events

ازبرنامه هایی راجع به جانشین کردن جمهوری اسلامی بایک نظام دموکراتیک سخن گفت. پهلوی پیش بینی کرد که این برنامه ها ظرف دو سه ماه سیرتکوینی خود را طی خواهد کرد.1

به عقیده او، چشم انداز مسلح شدن نظام کنونی به تسلیحات هسته ای و احتمال دخالت نظامی آمریکا، فوریت این برنامه را دو چندان کرده است. او امیدواراست راه نجاتی برای برون رفت از این دو راهه خطرناک، بوجود آورد:1

نافرمانی گسترده، حضور وسیع مردم در خیابان ها و حمایت بخش هایی از نیروهای مسلح.1

پهلوی که در ایالات متحده در تبعید به سر میبرد، می گوید که با آن بخش از سپاه پاسداران که حاضر به پشتیبانی از یک حرکت وسیع ملی است، و هم چنین با فعالینی که در درون مرز می توانند نقش پیش قراولان این حرکت را ایفا کنند، در تماس بوده و هست.1

او، در عین مخالفت جدی با هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، به کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا گوشزد می کند که با اعمال " تحریم های هوشمند" فشار را بر سران رژیم افزایش دهند.1

پس ازتحولی که در پی آن است، پهلوی آمادگی خود را برای ایفای نقش پادشاهی مشروطه، تنها در صورتی که مجلس موسسان آینده و یا مردم ایران چنین گزینه ای را انتخاب کنند، بیان می دارد. او می گوید: " من آماده ام تا این نقش را ایفا کنم. اگرمردم چنین انتخابی بکنند، این برای من بزرگترین افتخار خواهد بود."1

آنچه در پیش روی دارید، گزیده ای است از گفتگوی رضا پهلوی با هیئت تحریریه هفته نامه
Human Events.

پرسش:1
شما تحت چه شرایطی از حمله نظامی آمریکا به ایران پشتیبانی خواهید کرد؟

پاسخ:1
بعنوان یک میهن پرست و یک ملی گرا و از دیدگاه اصولی، من، تحت هیچ شرایطی از هیچ گونه اقدام نظامی علیه میهنم، از هرسو که باشد و به هر دلیل که باشد، حمایت نخواهم کرد. سناریویی که امروز در برابرماست با آنچه بعنوان مثال در طی جنگ دوم داشتیم، جنگی که در آن نیروهای آزادی بخش خارجی سرزمین های تحت اشغال قوای نازی را مورد حمله قرارداده و فتح میکردند، کاملا متفاوت است. یک چنین حمله ای امروز، تعرض به پایگاه هایی خواهد بود که به میراث ملی ایران تعلق دارند. اگرنابکاران امروز از چنین تاسیساتی استفاده سو بعمل می آورند، موضوعی است سوای اصل مطلب، بنابراین هیچ گونه توجیهی از دیدگاه من برای یک چنین اقدامی وجود ندارد.1

پرسش:1
درصورتی که ما به این نتیجه برسیم که رژیم ایران بطور قطع در شرف ساختن یک سلاح هسته ای است، آیا شما، در چنین صورتی، از دخالت نظامی آمریکا با هدف متوقف کردن این کار پشتیبانی خواهید کرد؟

پاسخ:1
نخست اینکه، آمریکا چه این کار را بکند و چه نکند به خود آمریکا مربوط است. من در هر صورت مخالفت خود را با این اقدام ابراز خواهم داشت چرا که اگر به عقب و به شرایط امروزمان برگردیم، خواهیم دید که هنوز زمان برای چاره اندیشی باقی است و این نکته ای است که به آن دیرتر خواهم پرداخت. در این جا فقط به این بسنده می کنم که: بزرگترین پیشکشی که بتوانید امروز به این رژیم بدهید دقیقا همان است که به آن حمله نظامی کنید چرا؟ اول، به این دلیل که ملت را در دفاع از کشور پشت سر این رژیم یکپارچه خواهید کرد؛ دوم آنکه تماس آن افراد و نیروهایی را که در قشون شبهه نظامی و نظامی کشور که می بایست نقشی را که متعلق به آنان است در گزینه هایی که متذکرخواهم شد به عهده بگیرند، مجبور به صف آرایی در موقعیتی دفاعی خواهید کرد و با این کار آنها را عملا از معادله خارج خواهید کرد. سوم، چنین اقدامی علیه ایران، تمام احساسات و روحیات منطقه را علیه غرب بسیج خواهد کرد و این درست در زمانی که ما از همین غرب می خواهیم که به ما در ترویج ایده آل دموکراتیک یاری برساند. چهارم، اگر به مسئله از دیدگاه مسابقه با زمان نگاه کنید، بدین معنی که از خود بپرسیم آیا " رژیم سریع ترهسته ای خواهد شد و یا ایران زودتر به دموکراسی دست خواهد یافت؟" چنین اقدامی پیروزی
شما را در این مسابقه به همراه نخواهد داشت. چرا که، چنین اقدامی شاید تجهیزایران به سلاح هسته ای را چند صباحی به تاخیر بیاندازد، ولی بدون تردید دسترسی ایران به دموکراسی را، اگرنه برای همیشه، که چند سالی به عقب خواهد انداخت. این را نیزنهایتا اضافه کنم که اصلا از کارآیی چنین اقدامی نیز اطمینان ندارم.1

ایران عراق نیست، ایران کشوری است که تاسیسات بی شماری را در خود جای داده است. آشنایی با برخی از این تاسیسات به معنی با خبربودن از چند و چون تمامی آنها نیست. بسیاری از این قرارگاه ها، بویژه آنهایی که ذخایر هسته ای را درخود دارند، زیرمناطق مسکونی بنا شده اند.1

پرسش:1
آیا شما حاضرید از دسترسی ایران به سلاح هسته ای چشم پوشی کنید؟

پاسخ:1
من با هرگونه گسترش تسلیحات تخریب دستجمعی مخالفم. تلاش من معطوف به این است که دنیا به سوی یک فرآیند خلع سلاح در این زمینه پیش برود چون درغیراینصورت دیوانگی محض خواهد بود. اگرامروز ایران به چنین کاری اقدام ورزد، فردا ترک ها نیز به نوبه خود خواستار تجهیز کشورشان به اینگونه سلاح ها خواهند شد، پس از آن نوبت سعودی ها و سپس مصری ها خواهد بود. باورکنید که در این بخش از دنیا، همانطور که سابقه بی ثباتی نشان می دهد، اگرسرتاسر این منطقه به چنین تسلیحاتی دسترسی پیدا کنند، دنیا روی خوش بخود نخواهد دید. یک چنین سناریویی را اصلا بهتراست از سرخودمان بیرون کنیم. من نخستین کسی خواهم بود که برای وارونه کردن روند فعلی گسترش این تسلیحات پیشنهادهایی را ارائه دهم.1

پرسش:1
دراستدلال خود مبنی برمخالفت شما برهرگونه اقدام نظامی آمریکا برعلیه ایران، به این نکته اشاره کردید که چنین کاری ایرانیان را برضد آمریکا بسیج خواهد کرد......1

پاسخ:1
بله، همین طوراست، ایرانیان بهترین متحد طبیعی شما هستند. آنها می گویند، چرا به ما که بهترین سلاح برعلیه این رژیم هستیم، کمک نمی کنید؟ چرا ما را دور می زنید؟ چرا می خواهید به تاسیسات و منابع ما حمله کنید؟

پرسش:1
یک سال پیش، ایرانیان محمود احمدی نژاد را که بطوربدخیمانه ای ضدآمریکایی است، به ریاست جمهوری برگزیدند. این شخص تهدید به نابودی اسرائیل کرده است. او آمریکا را نیز آماج تهدیدات خود قرارداده است. چگونه میشود که کشوری که یک چنین رئیس جمهوری را برمی گزیند، مردمی هوادارآمریکا داشته باشد؟

پاسخ:1
پارادوکس ایران در همین است. برخلاف دیگر کشورهای منطقه، ایران تنها کشوری است که مردم اش از پروپا قرص ترین طرف داران غرب اند و حکومت اش از پروپا قرص ترین مخالفان غرب!1

پرسش:1
چطورشد که به اینجا رسیدیم؟ در سال ۲۰۰۰، با وجود رئیس جمهوری اصلاح طلبی چون خاتمی، همه نگاه ها به سوی مجلسی بود که خواهان اصلاحات بود ناگهان، پنج سال بعد، با تفاوتی فاحش، فردی همچون احمدی نژاد، با احساساتی ضد غربی، با شکست دادن رفسنجانی، به پیروزی میرسد.......1

پاسخ:1
باز هم درخت مانع از این است که جنگل را ببینید!1

پرسش:1
لطفا توضیح بیشتری بدهید.1

پاسخ:1
کلیت این نظام در ضدیت تام و تمام با آنچه تعریف ما در دنیای آزاد از حقوق بشر و آزادی های فردی است، قراردارد. این نظام اساسا در پی جامه عمل پوشاندن به بنیادگرایانه ترین قرائت ممکن از دیانت و قانون خداوند برزمین است، چه در وجه منطقه ای و چه در قالب جهانی، و این کار را نیز می خواهد از کشورایران آغازنماید، پیش از آنکه توجه خود را معطوف فراسوی مرزهای این کشورکند. اگر، بفرض، فردا این امکان را داشته باشند که این کار را در واشنگتن جامه عمل بپوشاند، لحظه ای درنگ نخواهند کرد. و یا هرجای دیگری، این هدف نهایی این نظام است.1

پرسش:1
با این حال، شما دگرگونی های بوجود آمده از سال ۲۰۰۰ تا کنون را توضیح نمی دهید. بعنوان مثال، چطورشد که با وجود اصلاح طلبان و امید مردم به دگرگونی.....1

پاسخ:1
اصلاح طلبی برای اصلاح چی؟! اصلاح طلبی برای پایدارکردن نظام یا برای دگرگون کردن آن؟ اصلاح طلبان هیچ گونه پای بندی به پایان دادن به این نظام نداشتند. آنها در پی حفظ این نظام بودند. خاتمی هم در پی همین هدف بود. غربی ها، از جمله حکومت آمریکا، همواره این اشتباه را مرتکب شده اند.1

پرسش:1
با این وجود آنها از آنچه امروز شاهدش هستیم میانه روتربودند.....1

پاسخ:1
خودمان را گول می زنیم یا دیگران را؟ شما در مورد آندروپوف هم همین چیزها را ردیف می کردید: آندروپف اصلاح طلب است، چون ویسکی خوراست! آندروپف میانه رواست، چون جاز گوش میکند! فراموش کرده بودید که او نیز همانند همقطارانش پیش از هرچیز کمونیست بود.1

پرسش:1
پس حالا دگرگونی را چگونه می بینید؟

پاسخ:1
نظام کنونی تنها به این دلیل از چهره خندان خاتمی چند صباحی برای خود ماسکی درست کرده بود، که بدنبال خریدن زمان بیشتربرای خود بود. سه سال مذاکرات بی ثمر هیچ دستآوردی در پی نداشته است، چرا؟ حکومت گران اسلامی در این میان سه سال زمان بردند. منظور من این است که با توجه به آن چه در پیش داریم، فرصت اندکی در پیش روی ماست که در چهارچوب آن می توان امیدوار بود دگرگونی هایی را در ایران بوجود آورد.1

پرسش:1
نیوت گینگریچ، در مصاحبه ای با ما، از یک پنجره زمانی دو تا سه ساله صحبت می کرد و می افزود که در نبود یک تغییر نظام در این فرصت، او گزینه نظامی را تجویزخواهد کرد.1

پاسخ:1
پنجره زمانی واقع بینانه به نظرمی رسد، با کم و بیش شش ماه.1

پرسش:1
گینگریچ افزوده بود که اگر دراین فرصت ما موفق به تغییرنظام در ایران نشویم می بایست به آن کشور حمله نظامی کنیم. نظرشما در این مورد چیست؟

پاسخ من این است که، گرچه در هرچه تنگ ترشدن این پنجره زمانی و درنتیجه گزینه های موجود تردیدی نیست، ولی آنچه تا به امروز حتی صحبت اش هم نشده، چه رسد به اینکه با جدیت دنبال شده باشد، همانا مهم ترین گزینه های موجود است.1

پرسش:1
یعنی؟

پاسخ:1
یعنی همان گزینه ای که اساس صحبت مرا تشکیل می دهد. یعنی گزینه ای که، در تقابل با راه حل نظامی که هیچ دستآوردی نخواهد داشت و تنها دست نظام را قوی خواهد کرد، در چهارچوب آن دست مردم ایران قوی شود و نه دست نظام. اجازه بدهید توضیح بیشتری در این مورد بدهم چون موضوع پیچیده ای است.

پرسش:1
فرض کنید مستقیما به شخص کوندالیزا رایس و جرج بوش مشاوره می دهید. بوش دوسال دیگر به اتمام دوره ریاست اش باقی مانده، به نظرشما، چگونه دراین دوسال باقی مانده می توان دست مردم ایران را قوی کرد تا خود از پس این نظام برآیند؟

پاسخ:1
باید ترکیبی پیدا کنید از نیروهای درون و برون مرزی که در تعامل و همآهنگی با یکدیگر و در رابطه با چند کشور کلیدی، بصورت همآهنگ در راستای تغییرنظام دست به عمل شوند.1

پرسش:1
یعنی می خواهید مردم را درتهران برعلیه حکومت به خیابانها بکشید و موجبات یک سلسله اعتصابات فراگیر و سازماندهی شده را فراهم کنید؟

پاسخ:1
ببینید، مثال های اینگونه حرکت ها و نافرمانی های مدنی را از آرژانتین تا هند فراوان می توان یافت.1

پرسش:1
این هدف و ابزارشماست؟

پاسخ:1
این یکی از ابزارهاست. ابزاردیگر، نیروهای نظامی و شبهه نظامی است. یک چیز را می بایست همواره مد نظرداشته باشید: اساس قدرت این نظام در روز موعود به سپاه پاسداران استوار است.1

پرسش:1
آنها از خامنه ای دستورمی گیرند، نه از احمدی نژاد....1

پاسخ:1
نهایتا، این خامنه ای است که در مقام رهبری است، ولی درعمل مسایل کمی پیچیده تر از آنی است که از ظاهرقضیه پیدا است. خامنه ای تسلط تام و تمام براوضاع ندارد. درعمل، او حتی این خطررا پذیرفت که با استناد در ملا عام به گفتگوهای خلیل زاد، سفیر آمریکا درعراق، و نمایندگان ایران، برسرمسایل آن کشور، بخشی از پاسداران را برعلیه خود برانگیزد. هدف او از اتخاذ چنین چرخشی چه بود؟ خامنه ای، با آگاهی بر این که پایگاه داخلی او در میان موج روزافزون سرخوردگی مردم هرچه بیشترتضعیف میشود، برآن شد تا با این موضع گیری آب پاک برسرملت خودش ریخته به آنها چنین وانمود کند، " شما به پشتیبانی آمریکا دل نبندید. ما خودمان با آمریکایی ها برسرمیز مذاکره نشسته ایم." حتی اگرچنین چرخشی موجبات ناراحتی بخشی از نیروهای شبهه نظامی وفادار به او را فراهم آورد.1

این رویداد، بافت فکری و رفتاری این نظام را نمایان می سازد. همچنین مشخص میکند که کلیت نیروهای شبهه نظامی در چهارچوب یک واحد مشخص قرارندارند. این نیروها به یک مجموعه مافیایی بیشترشباهت دارند. دردرون آنها، به خانواده های جداگانه ای بر می خوریم. هرخانواده در درون سپاه، روابط خودش را دارد و اهداف خودش را پیگیری می کند. برخی پشت القاعده را گرفته اند. برخی در سوریه ریشه دوانده اند. برخی دیگر در دره بکادر لبنان درگیرند. برخی دیگر درعراق مشغول فعالیت هستند. تمامی این گروه ها از امکانات مالی مستقل برخوردارند، از بنادرتجاری اختصاصی گرفته تا دیگرمجاری تغذیه مالی، و از این رو نیازی به حساب پس دادن به حکومت ندارند.1

پرسش:1
آیا فکر می کنید که خواهید توانست از این قضیه به نفع خود بهره برداری کنید و بخشی از نیروهای سپاه را برعلیه نظام بسیج کنید؟

پاسخ:1
بله، به چند دلیل. نخست به این دلیل که آنها نیز همانند تمامی نظام های توتالیتر، می دانند که نهایتا سقوط خواهند کرد. پرسش این خواهد بود که خروج خود را از این مهلکه چگونه معامله کنند. دوم این که، بسیاری از خانواده های پاسدارآن طور که گفته میشود ثروتمند نیستند. سوای آنهایی که از ما بهتران اند، بسیاری دیگرهستند که به نان شب خود محتاج هستند. ما تعداد زیادی افسرپاسدار داریم که شب، هنگام بازگشت از پایگاه، مجبورند برای فراهم آوردن مایحتاج خود و خانواده اشان ساعات زیادی به مسافرکشی بپردازند. منشا همدردی آنان با مردم عادی همینجاست.1

پرسش:1
پس آنچه درمدنظرشماست، اعتصابات گسترده، آمدن مردم به خیابان ها، همراه با فریادهای سقوط رژیم و، در پی آن، پشتیبانی نیروهای مسلح سپاه است...1

پاسخ:1
پشتیبانی ، پایداری...1

پرسش:1
وپس ازآن، بخش مهمی از سپاه خواهد گفت، " شما دیگررفتنی هستید."1

پاسخ:1
می خواهم بگویم که در این گیرودار جنگ برق آسای مطبوعاتی را نیز نباید فراموش کرد.1
فراموش نکنید که پشتیبانی بی.بی.سی از انقلاب، حمایتی که بارها خود را به واضح ترین شکل نشان داد و تا آنجا پیش رفت که هرشب قبل از راه پیمایی محل گردهمآیی و مسیرحرکت را نیزاعلام می کرد، یک چنین حمایتی افسانه نیست بلکه واقعیتی بود واضح و ملموس.1

پرسش:1
آیا شما با برخی از فرماندهان سپاه در تماس هستید؟

پاسخ:1
بطورقطع، همین طوراست. این همین فرماندهان هستند که مرتب به من گوشزد می کنند که از آنها استفاده بهینه به عمل نمی آید، که این آنها هستند که نبض اوضاع را دردست دارند، که نقشی فعال در جریانات خواهند داشت، که با تمامی این ها ابتکارعمل نه دردست آنها (بلکه بدست مردم) خواهد بود.1

پرسش:1
آیا شما شخصیت محوری این جریان هستید. فرمانده کل قوا در این حرکت آیا شما هستید؟

پاسخ:1
ببینید، نقش من می تواند موثر باشد. ولی، اگرتا به امروز صبرکرده ام، دلیلش این است که می خواستم ببینم آیا اپوزیسیون ایرانی قادرخواهد بود صفوف خود را مستحکم کرده، بصورت جمعی در چهارچوب یک برنامه مشخص حرکت کند. تا دو سه ماه آینده، مشخص خواهد شد که آیا تلاش های پیگیر و خستگی ناپذیری که از دو الی سه سال پیش در این جهت صورت گرفته اند، بارور خواهند شد یا خیر.1

پرسش:1
دو تا سه ماه دیگر؟

پاسخ:1
بله. دو تا سه ماه دیگر، تا این تابستانی که درپیش است.1

پرسش:1
آیا در پی بوجود آوردن یک شورای وحدت یا چیزی از این قبیل هستید؟

پاسخ:1
بله، هدف ما این بود که چیزی شبیه یک کنگره بوجود آوریم، یا یک فوروم، یا محلی که در آن گروه های تبعیدی ایرانی، هرکدام زیرپرچم خود و درچهارچوب مستقل اعتقادی و سازمانی خود، برسراصول و اهدافی مشترک به اتفاق نظررسیده، درآن راستا با یکدیگربه همکاری بپردازند. این، نهایتا، بهترین چیزی است که می توان از اپوزیسیون، با شناختی که از بافت و ترکیب آن داریم، انتظارداشت. ولی، همانطور که بارها این نکته را به آنها یادآورشده ام و دراینجا بار دیگرمی شوم، همچنان که هرچیزی ضرب الاجلی دارد، این کارهم تاریخ مصرف خود را خواهد داشت. بنوبه خود، من تمامی راه هایی را که دراختیار داشته ام در مسیراین هدف و گرد هم آوردن این گروه های اپوزیسیون پیموده ام. ولی، اگرچنین راه بردی کارآیی لازم را از خود نشان ندهد، من حاضرم تا شخصا وارد معرکه شوم و هر ابتکاری را که لازم است به بکار ببندم. و معتقدم در چنین شرایط هولناکی هرایرانی مبارز دیگرهم از هر راهی که صلاح بداند همین کار را خواهد کرد.1

پرسش:1
بطورمشخص، آنچه را که مد نظردارید، گرد هم آوردن گروه های برون مرزی زیر یک چتر و استفاده از آن ها برای مخاطب قراردادن گروه های متفرق درون مرزی در راستای اعتراضات و اعتصابات گسترده در داخل ایران است. همین طوراست؟

پاسخ:1
هدف، همآهنگ کردن یک جبهه وسیع مقاومت و نافرمانی مدنی است تا در درون ایران حداکثرفشار ممکن براین نظام وارد شود. همزمان، جامعه بین المللی نیز به نوبه خود می تواند نقش بسیار فعال تر در جهت افزایش فشار به نظام حاکم برایران بازی کند. اینجاست که نقش تحریم های هوشمند به خوبی پدیدارمی شود. به عنوان مثال، چرا فشار را برمردمی وارد آوریم که خود زیر بار طاقت فرسای تنگناهای ملی و غیره درعذاب هستند؟ چرا، برای نمونه، شما، درچهارچوب تحریم های سازمان ملل، از رفت و آمد مقامات این نظام جلوگیری نمی کنید؟ یا چرا جلوی صادر شدن روادید ورود و خروج آنها را نمی گیرید؟

چرا با کشورهایی که تمامی داده ها و اطلاعات لازم در مورد حساب های بانکی و شرکت های تجاری مجازی این نظام را در اختیاردارند تماس نمی گیرید و آنها را مسدود نمی کنید؟

اساسا، هدف شما این است که یک هشدار جدی به رژیم ایران فرستاده شود، در کنار آن مقامات نظام مورد تنبیه و تحریم قرارگیرند و نیازی در این صورت به اعلام جنگ و یا وارد آوردن تحریم های گسترده اقتصادی احساس نشود؟

دراین صورت، با یک تیردو نشان می زنیم و روسیه وچین را هم در برابر مسئولیت هایشان قرارمی دهیم. اعمال تحریم های هوشمند دست آنها را نیز خواهد بست چرا که در صورت مخالفت نقش حامیان جمهوری اسلامی را نصیب خود خواهند کرد. مطمئن نیستم که این دو کشور تمایل چندانی داشته باشند که دردادگاه افکار عمومی جهانی در چنین نقشی ظاهرشوند.1

پرسش:1
درچنین کارزاری، شما تا چه حد نگران امنیت جانی خود در آمریکا هستید؟

پاسخ:1
ببینید، نگرانی در این زمینه چه چیزی را حل می کند؟ من با توکل به خدا وارد این عرصه شده ام. کاردیگری هم نمی توان کرد. دائم که نمی شود مخفی زندگی کرد.1

پرسش:1
درایران آمالی شما، آیا محمود عبدالله، شهروند افغانی ای که از اسلام به مسیحیت روی آورد، از تمامی حقوق خود در این زمینه بهره مند خواهد بود و زیرحمایت دولت از تعرض احتمالی روحانیون تندرو نیز درامان خواهد بود؟

پاسخ:1
اگرقانون اساسی برمنشورحقوق بشرپی ریزی شده باشد، چنین حقی از ابتدایی ترین حقوق هر فردی خواهد بود. من حالم از این همه ریاکاری و تزویر که از شاخص های برجسته منطقه ما شده اند، بهم می خورد. اگرشما به چیزی اعتقاد دارید، بلند و رسا آنرا بیان می کنید، خودتان را گول نمی زنید.1

این، پایه و اساس استدلال من است. من به این سن و سال نرسیده ام که خود و دیگران را گول بزنم. حتی اگرقرارباشد جانم دراین راه بخطرافتد، به درک، بیفتد!1

زندگی، بدون این حقوق اساسی، به درد سرش نمی ارزد. واقعا نمی ارزد. اگر غیر از این فکر میکردم، همین جا که هستم بساط زندگی آرام و بی دردسرخود را می ریختم و یک بار برای همیشه دور ایران خط می کشیدم. نه، هدف من زندگی کردن در میهن خودم در چهارچوب همین حقوقی است که شما از آنها در اینجا بهره مند هستید. برای همین هم هست که مبارزه میکنم. و پیه دردسرش را هم به خود مالیده ام.1

پرسش:1
آیا فکرمی کنید که مردم ایران بطورکلی با شما هم عقیده اند یا این که می بایست نخست گرایش آنها را به افکارخود جلب کنید؟

پاسخ:1
ببینید،همه متوجه این نکته پیش پا افتاده هستند که هرگونه حرکت اعتراض برعلیه این نظام بلافاصله با عکس العمل شدید آن، زندان، شکنجه و حتی اعدام، مواجه خواهد شد، همین هفته گذشته، پس از اعلام مواضع رسمی احمدی نژاد در مورد حجاب اسلامی، پیکرهای بی جان شش زن ایرانی در محلات جنوبی شهرتهران پیدا شدند. حال، شما فکرمی کنید مردم ایران نمی فهمند؟! خیلی هم خوب می فهمند.1

پرسش:1
آیا ترجیح می دهید درانتخابات پارلمانی دموکراتیکی هم چون انتخابات عراق شرکت کنید، و یا در قالب یک پادشاه مشروطه به میهن خود بازگردید؟

پاسخ:1
پرسش خوبی است. من نقش خودم را امروز می دانم و آن تسریع اتحاد و نه دو قطبی کردن نیروهای ضد رژیم است. نقش من امروز در چهارچوب یک نهاد مشخص تعریف نمی شود. نقشی است که در آن من، نه در قالب یک رهبرسیاسی، بلکه در لباس یک شخصیت ملی ظاهرمی شوم تا مبارزه برای آزادی ایران به ساحل پیروزی برسد. نقش من امروز، نه به عنوان نماینده یک نهاد، که در لوای یک آزادی بخش معنی پیدا میکند. با این وصف، این مسئولیت به خود مردم ایران برمی گردد که، در ورای محتوای سیاسی نظام آیندۀ ایران که همان طور که پیش ترمتذکرشدم دموکراتیک، سکولارو برپایه منشورجهانی حقوق بشراستوارخواهد بود، شکل آن را نیز به دست خود رقم زنند. آیا می خواهیم که آن محتوای سیاسی را در قالبی مشروطه، به آن صورت که در سوئد، ژاپن، هلند و یا بلژیک شاهدش هستیم، پیاده کنیم؟ یا این که می خواهیم نظامی جمهوری به مانند فرانسه و یا ایالات متحده داشته باشیم؟ بحث شکل نظام فردای ایران، بحث فرداست، نه امروز! بحث مجلس موسسان آینده و مسئولیت منتخبین آن اجلاس خواهد بود تا شکل و محتوای جدیدی درچهارچوب قانون اساسی نوینی به مردم ایران ارائه کنند. درآن زمان، بدون تردید، مباحثات زیادی دراین زمینه صورت خواهند گرفت، میان مشروطه خواهان از یک طرف و جمهوری خواهان از طرف دیگر.1

پرسش:1
ولی این گزینه را مردود نمی دانید؟

پاسخ:1
دیدگاه شخصی من این است که نظام پادشاهی مشروطه بهترازعهده نهادینه کردن دموکراسی در ایران برخواهد آمد تا یک نظام جمهوری. در این مورد مشخص، می توانم اسپانیای پس فرانکو و نقش پادشاه خوان کارلوس را نمونه میآورم.1

پرسش:1
از تاجت و تختت صرفنظرنمی کنید؟ این نقش را ایفا خواهید کرد، اگر...1

پاسخ:1
ببینید، این مسئله را اینگونه نمی شود بیان کرد که من چه می خواهم و چه نمی خواهم. از دیدگاه من، اگرقراربراین باشد که بر بود و نبود نظام پادشاهی تصمیم گرفته شود، این به استدلال من نخواهد بود. به تصمیم ملت ایران خواهد بود. من به کارا بودن این نهاد ایمان دارم. تصادف نبوده است که بیست و پنج قرن در ایران بقا داشته است. عمیقا در تار و پود فرهنگ و سنت ایرانی ریشه دوانده است. در دنیای مدرن امروز نیز می تواند نقش خود را به خوبی ایفا کند. آمریکایی ها، در برخوردشان با نظام پادشاهی، بلافاصله به جرج سوم فکر می کنند. در حالی که باید به خاطرداشته باشند که لفظ "جمهوری" به تنهایی بی معناست. بیشتردشمنان شما، جمهوری اند! صدام حسین جمهوری داشت. سوریه جمهوری است. "جمهوری" بصورت خودکار دموکراسی- آور نیست. شوروی ها جمهوری داشتند. این در حالی است که نیمی از متحدین شما در اروپا و در پیمان ناتو دموکراسی های پادشاهی بودند، درحالیکه تمام اعضای پیمان ورشو جمهوری بودند. شکل نظام مهم نیست. مهم، محتوای آن است. پادشاهی، به عقیده من، همانقدر استعداد دموکراتیک بودن را دارد که جمهوری. در برخی کشورها، نظام پادشاهی کارکرد بهتری دارد. تاریخ نشان داده است که، در آن کشورهایی که از تکثر بالای قومی و عقیدتی برخوردارند، آنچه سیمان ساختار سیاسی – اجتماعی را تشکیل می دهد روحی است که برآن ساختار حکمفرماست. با این تفاوت که چنین ساختار و یا نهادی می بایست در ورای مجادلات سیاسی پی ریزی شده و هرگز پا به چنین میدانی نگذارد. این ویژگی فاحش را نباید از خاطربرد. چرا که چنین نهادی تنها در صورتی می تواند از عهده مسئولیت خود به خوبی برآید که بی طرفی خود را حفظ کند، منفعت عام را ببیند و درگیرجدالهای سیاسی نشود. به محض ورود به عرصه سیاسی، رفتار این نهاد با عنصروجودی آن در تضاد قرارمی گیرد. این مشکلی بود که ما در نظام گذشته گرفتارش بودیم، چرا که شخص پادشاه مستقیما درگیر تصمیم گیری های سیاسی و اجرایی شده بود. این رفتاری است که هرگز نباید به آن تن داد. با این وصف، بله، با تمام وجود حاضرم تا درچنین قالبی برای نهادینه کردن دموکراسی واقعی انجام وظیفه کنم. اگر مردم ایران چنین تصمیمی بگیرند، این برای من بزرگترین افتخارخواهد بود.1

با این حال، من به آنها می گویم که پیش از هرچیز، من یک ایرانی هستم و این افتخاری خواهد بود برای من تا درهرچهارچوبی که مردم اراده کنند انجام وظیفه نمایم. اگرمردم این گزینه راپیش پای من بگذارند، فکرمی کنم که بخوبی از عهده آن برآیم.
1

JNIK NEWS با تشکر از

15 Kommentare:

Anonym hat gesagt…

ناراحت نشیا . ولی من اصلا از این بشر خوشم نمیاد

Anonym hat gesagt…

درود بر پادشاه به حق ايرانزمين

Anonym hat gesagt…

با يکدگر باشيم

اگر جان، در تنِ انسان عزيزست
اگر در راهِ آن، هر چيز پشيزست
اگر مرگ، ماتمی سخت وُ غليظست
اگر هر لحظه از هستی عزيزست
چرا پس ما فقط خود می پرستيم
مگر ما از دماغِ فيل بجَستيم
مگر ما کاسه ای داغتر زِ آشيم
وَ يا چيزی دگر، از اين قماشيم
اگر هر فردِ ما از اين تباريم
چرا با يکدگر، کاری نداريم
اگر با هم، همه از يک قماشيم
چرا در شوره زار با هم نباشيم
چرا آنچه نکوست، بر عام نباشد
وَ از بهرِ همه ايران نباشد
چرا چشمانِ خود بر دوست بنديم
چرا ما مردمانی خودپسنديم
بياييد تا دوباره جان بگيريم
وَ باز از يکدگر پيمان بگيريم
که تا ايران نباشد از برِ ما
ندارد ارزشی جان وُ تنِ ما
به يکديگر بپيونديد عزيزان
چو اينست مصلحت بر خاکِ ايران

تـــــرنـــٌــــم hat gesagt…

درود
دسـتت درد نـکـنه سـید جان

Winston hat gesagt…

فکر میکنم که امسال تابستون داغی خواهد بود

Winston hat gesagt…

ino didi?

Infdle hat gesagt…

درود داداش
اما یه چیزی اصلا از این آدم خوشم نیومده تا به حال
بر عکس پدر بزرگش رضاخان کبیر که قابل پرستش
به قول فرود فولدوند ایشون پهلوی نیستن ایشون سید رضا دیبا هستند
خلاصه لینکش رو گذاشتیم تو بلاگ نیوز
تا بلکه صدای اقا راحت تر به سینه چاکاش برسه
شاید یه گامی برای نجات این مملکت بداشته شد
خوش

Infdle hat gesagt…

chi shode in comment

Infdle hat gesagt…

sansor nakon baba dorost nist
inkeh shod eslami seyed agha

Anonym hat gesagt…

سلام آريا جان

متاسفانه بعضی از اين دوستان نه چندان عزيز برادران مُنگول و
برادران اسلامی جز فحاشی کار ديگه ای بلد نيستن ، هر چند بارها و بارها پاسخشون را از من گرفتند
من کامنتی را در هيچ شرايطی سانسور نميکنم ولی اگر حس کنم کامنتی را اينجا درج کرده اند که در خور شخصيت خانوادگيشان است و
!!!....سر تا پا فحش و ناسزاگوئيست

Anonym hat gesagt…

گویند رئيس دولت ما
بنوشته به صدر ینگه دنیا

هجده صفحه پر زپرسش وپند
که ای بوش ریا و سلطه تا چند؟

از گوانتانامو تا به بغداد
آکنده نموده ای ز بیداد

گر هست پیمبر تو عیسی
یا خوانده ای از کتاب موسی

دانی تو که ظلم بر نپاید
با خلق خدا ستم نشاید

هرچند به ظالمان بتازند
"باد افره کفر کافری چند ؟"

پرسند زمن چرا چنین است؟
تا کی به جهان- حالت این است؟

کس نیست ازو بپرسد اما
باشی تو وکیل بهر دنیا ؟

آخر تو کجا و کار دنیا
بر کشور خویش دیده بگشا

تو مشکل کرد وترک را بین
تبعیض عرب- بلوچ بر چین

آازادی اجتماعیت کو؟
آن وعده اقتصادیت کو؟

یک چارم قرن یا کمی بیش
بگذشته به ما پر ز تشویش

در نامه ی تو اثر ز ما نیست
مسئول دفاع حق ما کیست؟

گهگاه ز انتظار گویی
گه خویش ره نجات جویی

گر پیرو منجی پسینی
باید تو صلاح خویش بینی

تو رأی ز مردمان گرفتی
یک بار ز کار و نان نگفتی

گویا همه چیز رو براهست
جز کار اتم که شاه راهست

بر فقر و فساد ناشی از آن
کن یک نظری به ملک ایران

اینها که تو گفته ای براحت
از فلسفه باشد و فقاهت

تو اهل نه فلسفه نه دینی
تو مجری کار این زمینی

از منجی عالمی حذر کن
بر مردم خویش دیده تر کن

Anonym hat gesagt…

می دونم تکراریه ببخشید ولی همون ماجرای شتر و خواب و پنبه دانه

Anonym hat gesagt…

جناب آرش خان

تا ملّت احمقی ( جوره جنابعالی ) که فکر ميکنن شتر در خواب ديده پنبه دانه ..... حال و روز جنابعالی و ۶۰ ، ۷۰ ميليون نفر ايرانی همين است که هست !!! در ضمن هربدبختی که ملت ايران داره ميکشه از دست مثل شما نوکران اتحاد نا مقدس سرخ و سیاه است

تـــــرنـــٌــــم hat gesagt…

ســید تـو هـم انگار بـدتر از مـن گــرفتاری که دیر به دیر بـروز میکـنی ؛)ـ

تـــــرنـــٌــــم hat gesagt…

ســید عـلی خـدا به خــودت (نـه به آیدیت) عــمر زیاد بــده !! مـن گـفتـم این بابا نـرمال نیـست... کاش زودتر خـبر میدادی که وقـتی صــرفـش نـکنم ؛) البـته یادمه یه بار بـرام نـوشـتی که ولـش کـن ولـی مـن گـوش نـکردم... بـبخـشید