28 Oktober 2005

ایران ناشناخته: مورد دیگری برای فدرالیسم "کنفرانس" یا "سیرک" ؟



موسسه راستگرای آمریکن انترپرایز روز چهارشنبه سرانجام جلسه جنجال برانگیز فدرالیسم در ایران را با حضور نمایندگان برخی گروه های عرب، کرد، آذری، لر و بلوچی برگزار نمود. گرداننده این جلسه مایکل لدین عضو دولت رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا و از دست اندارکاران ماجرای ایران کنترا بود. لدین که به خاطر برنامه ریزی برای برگزاری این جلسه طی هفته های گذشته هدف حملات لفظی شدید بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا قرار گرفته و متهم به طرح ریزی برای تجزیه ایران شده است در ابتدای این نشست این اتهام ها را رد کرد و گفت هدفش تنها "آموزش" مردم آمریکا درباره اقوام مختلف در ایران است. اما حضور دو سیاهپوست تنومند در کنار دو در ورودی سالن کنفرانس حکایت از نگرانی برگزارکنندگان این جلسه از بروز ناآرامی و درگیری داشت. در بیرون از ساختمان محل برگزاری کنفرانس عده ای با در دست داشتن پلاکاردهایی نظیر "لدین=اسرائیل=امپریالیسم" و "آمریکن انترپرایز دست از سر ایران بردار" مخالفت خود را با این جلسه ابراز کردند. حضور نمایندگان بسیاری از رسانه های خبری و نیز اعضای برخی سفارتخانه های اروپایی نیز حاکی از اهمیت این نشست داشت.1

سخنرانان این جلسه هر یک به طرق مختلف تلاش نمودند خود را از اتهام تجزیه طلبی مبرا نموده و تنها بر استقرار فدرالیسم در ایران تاکید نمایند. نخستین سخنران این جلسه ماندانا زند از "قوم زندیه لرستان" و بنیانگذار اتحادیه زنان ایران بود. وی با اشاره به موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران گفت حکومت ایران که در گذشته تحت عنوان محارب با خدا دست به سرکوب مخالفین می زده است اکنون مردم بیکار و ناامید را متهم به تجزیه طلبی می کند. زندکریمی گفت که وی نه بدنبال جدایی طلبی بلکه تنها بدنبال جدایی دین از سیاست در ایران می باشد.1

سخنران بعدی مرتضی اسفندیاری بود که خود را "نماینده حزب دمکراتیک کردستان ایران در شمال آمریکا" معرفی نمود. وی ایران را یک کشور "چند ملیتی" خواند که شامل "76 ملیت با فرهنگ های کاملا متفاوت" می باشد. اسفندیاری حکومت ایران را متهم کرد که اکراد را مجبور به تحصیل به زبان فارسی کرده و با اشاره به عقب ماندگی کردستان تنها راه حل موجود را ایجاد یک نظام فدرال دانست.1

پس از او نوبت به امان الله خان ریگی "رئیس قبیله 300 هزار نفری ریگی" در بلوچستان رسید. ریگی که پیش از انقلاب شهردار آبادان و پس از آن نماینده مجلس از زاهدان بوده است بر خلاف سخنران پیشین خاطرنشان کرد که فرهنگ های مختلف در ایران همگی ریشه تاریخی مشترکی دارند. وی گفت کردستان و بلوچستان در دو سوی ایران و به فاصله 2000 مایل به دور از هم قرار دارند اما نیمی از لغات کردی و بلوچی یکسان هستند. وی همچنین با رد صحبت های مایکل لدین مبنی بر اینکه نیمی از مردم ایران را اقوام مختلف غیر فارس تشکیل می دهند گفت این رقم غلط است و 99 درصد از مردم ایران را ایرانیان تشکیل می دهند.1

سخنران دیگر رحیم شهبازی "معا،ن جامعه آذربایجانی های شمال آمریکا" بود. شهبازی که با حرارت تر از سایر سخنرانان بنظر می رسید حکومت ایران و نیز رسانه های ایرانیان مقیم لس آنجلس را متهم به تلاش برای پاکسازی قومی برای سلطه فارس ها نمود. وی "حکومت مرکزی ایران" و "فارس های مخالف آنها در لس آنجلس" را "دو مانع اصلی" بر سر راه تحقق فدرالیسم در ایران خواند.1

سخنران آخر این جلسه علی الطایی اهل خوزستان بود که خود را "عرب ایرانی آمریکایی" خواند. وی که استاد دانشگاه شا در ایالت کارولینای شمالی می باشد در ابتدای صحبت های خود تاکید کرد که به دنبال یک "چالش سیاسی" نبوده بلکه تنها "یک گفتمان روشنفکری" را مطرح می کند. وی گفت تاریخ اعراب خوزستان به 5 هزار سال قبل باز می گردد و بر خلاف تصور عامه که اعراب به خوزستان فارس ها آمدند، این فارس ها بودند که وارد خوزستان اعراب شدند. الطایی گفت در دوران حکومت شاه و در زمانیکه منوچهر گنجی وزیر آموزش پرورش بود تنها به این دلیل که وی عرب بوده است از امکان ادامه تحصیل او در خارج جلوگیری شد. وی در خاتمه گفت که بدنبال تجزیه طلبی نبوده بلکه تنها خواستار به رسمیت شناخته شدن ایران به عنوان یک کشور "کثیرالمله" است.1

جنجال اصلی این جلسه در هنگام سوال و جواب آغاز شد. یکی از حاضرین از الطایی خواست که معنی لغت خوزستان را تشریح کند که الطایی ابراز بی اطلاعی کرد. فرد سوال کننده با استناد به فرهنگ دهخدا گفت که خوز یک لغت فارسی بوده و به معنای نیشکر است. الطایی گفت دهخدا فارس است و من او را قبول ندارم. وی افزود: "خوزستان نه یک لغت فارسی است و نه عربی". این فرد سوال کننده سپس رو به مرتضی اسفندیاری کرد و گفت: "ممکن است که شما برای ما معنی لغت پارسی (پرشین) را بگویید؟ آقای اسفندیاری گفت که از معنی آن بی اطلاع است. پاسخ او با خنده و استهزای حاضرین روبرو شد اما اسفندیاری بلافاصله گفت: "من تنها می دانم که ایرانیان مقیم آمریکا پس از ماجرای گروگانگیری خود را پرشین معرفی می کنند." این پاسخ او موجب خنده بیش از پیش حضار شد. شخص سوال کننده سپس از مایکل لدین گرداننده این جلسه پرسید: "این چگونه جلسه ای است که شرکت کنندگان آن حتی معنای لغت پرشین را نمی دانند؟"1

فرد دیگری از مایکل لدین خواست که نظر خود را درباره کودتای 28 مرداد 1332 و نقش سازمان سیا در براندازی حکومت مصدق بدهد. اما لدین گفت که تنها گرداننده این جلسه بوده و به این ترتیب از پاسخ به این سوال خودداری کرد.1

فردی از بین جمعیت بلند شد و به الطایی که دقایقی قبل منوچهر گنجی وزیر آموزش و پرورش شاه را به همدستی با ساواک بر علیه اعراب ایرانی متهم کرده بود گفت: "من منوچهر گنجی هستم اما شما را به یاد ندارم." الطایی گفت: "در سال 1972 که شما وزیر بودید از امکان سفر تحصیلی من به خارج جلوگیری شد." گنجی در پاسخ گفت که وی در آن سال وزیر آموزش و پرورش نبوده است و از این گذشته مسائل مربوط به دانشجویان به وزارت علوم مربوط می شد نه وزارت آموزش و پرورش. مشاجره شدید این دو سرانجام با دخالت دو سیاهپوست مراقب جلسه خاتمه یافت.1

آخرین سوال این جلسه درباره انتظار شرکت کنندگان از دولت آمریکا بود. خانم زند با تاکید بر اینکه آمریکا باید به تماس ها و مذاکرات خود با حکومت ایران پایان دهد نسبت به دستیابی تهران به سلاح اتمی هشدار داد. رحیم شهبازی نیز گفت که سیاست آمریکا در قبال ایران بی نتیجه بوده و بهتر است تنها بر روی مسئله اقوام تاکید شود.1

یکی از دانشجویان ایرانی حاضر در این نشست به خبرنگار واشنگتن پریزم گفت این جلسه بیشتر به یک "جوک" شبیه بود تا یک کنفرانس. دانشجوی ایرانی دیگری نیز آن را "یک سیرک" خواند. اما در هر حال بعید بنظر می رسد که عدم موفقیت یک نشست، ایده فدرالیسم در ایران را در بین طرفداران ایرانی و غیرایرانی آن از بین ببرد.1

برای مشاهده ویدئوی کامل این کنفرانس بر روی این پیوند کلیک کنید:1

2 Kommentare:

Anonym hat gesagt…

سید علی عزیز
شاید ایراد کار از خود ماست که بیگانگان به خود جسارت میدهند تا در مورد تقسیم ایران نظر دهند.دریغ و درد از این اوضاع بی سامان ... ایران همیشه ایران بوده و باید ایران بماند . از افتخارات بزرگ ما این است که روز استقلال نداریم چون همیشه (استقلال خود را هر چند با پرداخت بهایی سنگین )حفظ کرده ایم . ایران بسیار کوچکتر از آنچه بوده شده اما هنوز یادگار 9 هزار ساله اجدادمان را که همان خاک خوش بوی ایران است نگهداشته ایم.کاش وطن در دست کسانی میبود که درد وطن دارند.

Anonym hat gesagt…

تنها سید دوست داشتنی دنیا
حقیقتا شرمنده ام که برای پیامهایت مجبوری دور دنیا بگردی و ممنونم از دلگرمی ها و پشتیبانیهایت

گاهی اوقات من در مورد مسئولین رژیم جمهوری اسلامی شک میکنم که شاید اینان وابستگان به خارج هستند و آمده اند تا تیشه به ریشه ایران زنند . هیچ دیوانه ای چون اینها نمیتواند به این خوبی چهره ای سیاه از ایران را نزد جهانیان ترسیم نماید
مطمئن هستم حتی آمریکا و اسرائیل هم گاهی از بی خردی آقایان دلشان به حال ملت میسوزد چه رسد به افرادی که دردوطن دارند
با سپاس مجدد
فرهاد