هادی غفاری"ملای باج خور و چاقوکش" در نوفل لوشاتو ( فرانسه) اعضای آگاه و شاه ستيز! کنفدراسيون دانشجويان را بسان گوسفندان با عربده کشی و توهين به صف ميکند که به دستبوسی امام مفتخر شوند
جمهوری اسلامی و ولايت مطلقه فقيه، درخشان ترين دستاورد جنبش روشنفکری ايران
بعضي ها را تصور اين است كه جمهوری اسلامي بطور اتفاقي در ايران بر سر كار آمد. عده ای ديگر ميگويند كه دولتهاي بزرگ باعث بروي كار آمدن ملايان شدند و گروه ديگري هم هستند كه اين نظام را فرزند خلف نظام سابق ميدانند. معدودی هم که خود سابقآ از معرکه گردانهای پنجاه و هفت بودند، صحبت از انحراف انقلاب بميان آورده، کاسه کوزه را بر سر مردم خرد کرده ، دليل اينهمه خانه خرابی را نا آگاهی عوام ذکر ميکنند. اما به تحقيق ميتوان گفت که هيچيک از اين استدلالها درست نيست. بلوای روح الله خمينی و روضه خوانها را نميتوان يک رويداد تصادفي بحساب آورد، زيرا در يک رخداد تاريخی (آنهم بصورت يک انقلاب) روند اوضاع سياسی ميبايستی در مدتی طولانی مجموعه ای از عوامل را در يکزمان در کنار يکديگر قرار دهد تا اسباب چنين تغييرات بزرگی را فراهم آورد
دولتهای بزرگ هم نميتوانند در کشوری انقلاب راه بيندازند، مگر آنکه آن جامعه از قبل مستعد انقلاب باشد. زيرا که پديده های اجتماعی قبل از هجوم عامل بيرونی خود در درون خود به زنگ زدگی و موريانه خوردگی دچار ميشوند و آنگاه است که عامل بيرونی برای رخنه به وسوسه افتاده و با يک تلنگر از خارج آنرا درهم ميشکند. بنابراين گناه انقلاب سياه بهمن را نميتوان بگردن بيگانگان هم انداخت. مردم عوام را نيز نميتوان محکوم کرد، زيرا درست است که پيروزی انقلابها در گرو مشارکت وسيع مردم است، ليکن مردمان عادی رأسآ به شورش و بلوا اقدام نميکنند مگر آنکه عده ای احساسات آنان را تحريک و کاناليزه کرده باشند. هيچ تحولی فاقد تئوريسين و يا پيش آهنگان فکری نيست. هر دگرگونی عميق فکری سياسی که تا کنون در جهان به وجود آمده رهبران فکری عقيدتی خاص خود را داشته. همين پيشقراولان هستند که با رخنه در اميال و افکار مردم کوچه وبازار آنها را بميدان ميکشند و در بيشتر موارد هم از آنها استفاده ابزاری ميکنند
بلواي پنجاه وهفت هم نميتوانست از اين قانونمندی طبيعی مستثنی باشد، زمينه آن فتنه و بلا را هم مانند تمامي شورشها مردم عوام نبودند كه بوجود آوردند، آن خانه خرابي و خودکشی ملی هم ايدئولوگ هاي خاص خود را داشت. متفكريني سخيف و گنجشك مغز كه خود را مثلا روشنفكر ميدانستند. کساني كه ناخودآگاه پنجاه سال تمام در مكتب استالينست ها درس ويرانگري آموخته بودند و ملت ما را بخاك سياه نشاندند. طايفه اي نابخرد كه انقلاب را با چنانكه افتد و داني اشتباه گرفتند، كشور را حداقل دويست سال به عقب بردند و کار ملت ايران را هم به بی آبرويی و دريوزگی کشاندند. مردم روشنفکر زده و از شعر مسموم ما از سر سادگی بی تقصير بزرگترين قرباني ندانم كاري افرادی شدند كه تصور ميكردند كه چيزي بيش از خود آنان درچنته دارند، و دردا كه اصلآ اينچنين نبود. تاريخ به نيکی نشانداد كه مردم عوام كشورما با تكيه بر تجربيات ساده گذشته خيلي بيشتر از كتابخوانهاي اتوپيست درايت و شعور و معال انديشي دارند. بنابراين اگر نادانی را علت اصلی اين فاجعه بدانيم، اين جهالت از جانب باصطلاح روشنفکران مسخ شده و غرق در هپروت بود نه از جانب مردم
آيا شرم آور نيست كه ميگويند اين نظام ادامه همان نظام قبلي است و هيچ تفاوتي در وضع مردم بوجود نيامده ؟ آخر وقاحت هم حدي دارد ! آنچه مسلم است نظام پيشين ايران معايبی داشت که نيازمند يك رفرم سياسي بود. بزرگترين خطاي نظام قبلي اين بود كه توسعه سياسي را تصدق و بلاگردان توسعه اقتصادي نموده بود. مشكل عمده، دخالت حکومت در اصل مشاركت مردم در انتخابات و تعيين سرنوشت سياسي كشور بود كه فضای بسته سياسي طبيعي ترين ميوه آن بشمار ميرفت. ليكن مقايسه اين نظام با رژيم شاهنشاهي پيشين اگر جهل مطلق نباشد، بی تعارف يک بی شرمی صرف است
مردم ايران اگر چه به رستگاري كامل نرسيده و در رفاه مطلق بسر نمي بردند ليكن كجا اينچنين بد نام و بی چيز و درمانده بودند. دختر نوجوان اين مردم از فرط استيصال دست به تن فروشي نميزد. پسر جوان اين مردم مسكين مجبور نبود پس از اتمام تحصيلات در ژاپن و مالزي و اندونزي به عملگي بپردازد و يا براي فرار از آن جهنم، آواره كوه و بيابان شود و برای اخذ پناهندگی لبهای خود را بدوزد و دست به خود سوزی بزند و يا براي گرفتن جيره نان جوين و كنسرو لوبيا در كمپ هاي پناهندگي سر در مقابل كساني خم كند كه سابقاً در كشور ايران نوكري و كلفتي ودرباني و شوفري ميكردند. اين مردم امنيت داشتند ، آزادي كامل فردي داشتند. ارتشي قدرتمند داشتند كه حافظ مرزهايشان بود و شب ها با آسودگي سر بر بالين مينهادند
اينها چه ميدانستند پاسدار يعني چه ، كميته به چه معناست ، برادر بسيجي كيلويي چند است و انصار حزب الله کجا ميچرند و نهی از منکر چه صيغه ای است. مردم ما آژير حمله هوايی و موشكباران را اصلاً نميدانستند که چيست. كسي از آنها براي اثبات زن وشوهريشان سند وشناسنامه طلب نميكرد. حتا نامي از كوپن و بسيج و مهر مسجد به گوش اين مردم بينوا نخورده بود. زنهاي خانه دار در قوطيهاي روغن نباتي و پودرلباسشويي بدنبال قوي هژده عيار، سنجاق سينه و سكه طلا ميگشتند. كسي را با آستين كوتاه وكفش ولباس رنگين و پودر و ريمل و رژلب كسي كاري نبود. اتوبوس زنانه مردانه اصلا بفكر كسي نميرسيد. از هيچ كس به صرف نوشيدن يك قوطي آبجو قلابی هتك حرمت و حيثيت نميشد و قيمت يك شيشه ودكاي دست ساز آدم كوركن قاچاق با قيمت يك گاو هفت من شيرده برابري نميكرد
مردم از هر قشر و طبقه ای که بودند زندگی پرنشاط و امکانات خاص اجتماعی خود را داشتند. هزاران بيمارستان و درمانگاه و کلينيک و شيرخوارگاه و مدرسه و آموزشگاه و پارک و کتابخانه مجانی در اختيارشان بود. آنها چهارشنبه ها قرعه کشی پول پارو کردن و هفت سين طلا و خانه يک ميليون تومانی داشتند. فردين داشتند، ناصر ملک مطيعی داشتند، بهروز وثوقی داشتند، زن عاشق قرمزپوش داشتند. آغاسی و مراد برقی و بالاتر از خطر داشتند. فيلم سلطان قلبها و صمد و سنگام و بروس لی داشتند. اين مردم ارحام صدر و وحدت و چيچو فرانکو و اميل ساين خود را داشتند. تآتر مولير و شکسپير و اوژن يونسکو و سينمای وودی آلن و اينگمار برگمن و آکينو کوروساوا داشتند. تالار رودکی و ارکستر فيلارمونيک و سنتی و کر و باله درياچه قو و فيدليو داشتند. خوانندگان مشهور به هزينه دولت هر هفته به مناطق دور افتاده سفر کرده و تحت نام هنر برای مردم در روستا ها و شهرهای کوچک کنسرت مجانی برای مردم دور از مرکز اجرا ميکردند. مردم همه وقت امکان تماشای سيرک مسکو و رفتن به گاردن پارتی و هزاران تفريح گوناگون رايگان و يا ارزان قيمت ديگر در اختيارشان بود.هر شب جمعه در ميادين بزرگ شهر مراسم شاد آتش بازی اجرا ميگرديد
برای اين مردم اسفبارترين خبرسال آنهم فقط در تابستانها و از طريق راديو دريا، خبرغرق شدن چند نفر در دريای مازندران بود که با اتومبيل پيکان يا آريا شاهين و يا شورولت و کاديلاک و ژيان و جيپ آهوی بيابان مونتاژ ايران و قسطی خود برای تفريح و خوشگذرانی به کنار دريا رفته بودند. اين مردم آبجو شمس شانزده ريالی و بطری يازده تومان عرق کشمش مخصوص ميکده و بهمان قيمت يازده تومان بليط تی . بی . تی برای زيارت مشهد را در دسترس داشتند. در ايران اسلامي ، هيچ زن اسلامي ، با بيكني اسلامي يعني با ( چادر و چاقچور و پيچه و روبنده و مقنعه اسلامي ) در درياي اسلامي ، مازندران اسلامي ، شناي اسلامي نميكرد. شيخ و ملا بجاي شلاق زدن ملت در كوي و برزن و تحقير و توهين به شخصيت آنها ، براي دريوزگي خمس و ذكات به در خانه هايشان ميامدند. كسي در و همسايه خود را لو نميداد. هيچكس فرزند خود را به جوخه اعدام نمي سپرد. سينه كارگر نانوايي و قصابي اين مردم به سيگار چهارخط وينستون خو گرفته بود و ديگر ماركها آنرا به سرفه ميانداخت. كسي براي شنيدن موسيقي دلخواه خود سروكارش با دايره مبارزه با منكرات و كميته و بسيج و شيخ و ملای بد ترکيب نمي افتاد و شلاق نميخورد
روزنامه فکاهی توفيق پيكان سواران را به سخره ميگرفت. هويداي نخست وزير مرتبا باپيكان جوانان خود برصفحه تلويزيون ظاهرميگرديد كه اين مردم را به خريد پيكان قسطي تشويق نمايد. خيليها كه اتومبيل ژيان داشتند آنرا از خجالت همسايگان كمي دورتر از درب خانه خود پارك ميكردند. كارگر اين مردم هرساله در شب عيد معادل سه ماه حقوق خود عيدي وپاداش را وجهي ناقابل بحساب مياورد. عمله و بنا براي كار در سايه وآفتاب دو نرخ طلب ميكردند. ماهي جنوب را سگ ماهي لقب داده بودند و گوشت يخي را معده آزارو اسهال آور ميدانستند. هيچ بيمار مسكيني در پشت درب بيمارستانهاي دولتي از بي پولي جان نميداد
دارو خانه ها پر از انواع داروهاي ساخت داخل و خارج بود. كودكان دبستاني موز و شير پاكتي تغذيه رايگان خود را پس از تعطيل مدارس به شوخي بر سر و روي هم ميكوفتند و يا به زير اتومبيلهاي در حال گذر پرتاب ميكردند تا مايه تفريحشان شود. يك ريال كه به نرخ بليط اتوبوس هاي شركت واحد افزوده شد موجب آنچنان آشوب و تظاهرات و اتوبوس سوزاني شد كه رئيس دولت رسما از اين مردم عذر خواهي كرد و بليط بنرخ همان دو قران سابق بازگشت. ملت ما اينهمه مزايا و خوشبختي اسلامي را مرهون روشنفكران مترقي خود هستند. افسوس كه حس قدر داني در اين ملت نيست
اين بلوا نه خواستگاه ملي داشت و نه به قول چپها يك انقلاب طبقاتي بود. انقلاب اسلامي چه در تفكر وچه در ميدان عمل جداي از مردم و در جهت عكس منافع مردم صورت پذيرفت. آن انقلاب را بيشتر قشر باسواد اما منگل با همکاری پسمانده ترين حاجی نزولخور های مرفه بازار و روضه خوانها بوجود آوردند نه مردم فقير وعادي ايران . حتا شاگردان علي شريعتي هم كه نقش بزرگي در آن انقلاب داشتند بيشتر از بچه مومن هاي ثروتمند بازاري بودند تا فرزند نانوا و قصاب وكارگر فلان كوره پزخانه
عوام بهيچ وجه نقش بزرگي درتكوين آن انقلاب ضد ملي نداشتند ، به همين علت هم هست كه مردم عادي براحتي اشتباه بودن آنرا مي پذيرند واز نقش كوچكي كه دراين خانه خرابي داشتند اظهارندامت ميكنند. آنها بخوبي دريافته اند كه با روياي واهي رسيدن به بهشت موعود اين خيل بي هويت منگل چه چيزهايي را از دست داده اند و چه برسرشان آمده. به همين علت هم هست كه امروز تشكل گريزي اختياركرده و حاظرنيستند هيچ هزينه اي بپردازند. آنها نميخواهند بار ديگر با طناب پوسيده ي به اصطلاح اين روشنفكران به چاه بروند. حساب آنها با اين انقلاب كاملا پاك است. آنها مدتهاست كه راه خطا پيمودن خود را پذيرفته اند و ابايي هم ندارند كه بگويند اشتباه كرديم. شايد لقب خدا بيامرز به شاه فقيد دادن بهترين گواه اين ادعا باشد. اين بدبختي و تيره روزي محصول كار جمعيت پريشانحالي است كه بخيال خود يكشبه ره صد ساله پيمودند و با خواندن چند جلد كتاب کيلويی بيكباره از زنجير زني و چاقو کشی خود را به رتبه روشنفكري ارتقاء دادند
انقلاب ايران برباد ده پنجاه وهفت درواقع با كمك شكم سيرهای نادان به پيروزي رسيد نه با شورش زحمتكشان و پابرهنگان. جرقه هاي آن بلوا در شاليزار هاي شمال و مزارع گندم خراسان و حتا در كارخانه هاي ايران ناسيونال و كفش ملي و ذوب آهن اصفهان زده نشد. سواي مشتي دانشجوي احساساتي كه ناخودآگاه تحت تاثير القائات بنگاه دروغ پراکنی بی بی سی و اتحاد شوروي و کارگزاران وطن فروش داخلي آنان قرار داشتند و عده ای منگل که دشمنی باشاه را تنها شرط روشنفکری ميدانستند و نقش نوکر و جاده صاف کن را برای خلخالی ها بعهده گرفتند ، پيش آهنگان وكمك كنندگان به ملايان حاج مانيان ها ، رفيقدوستها ، لاجوردی ها ، حاج مهدي عراقي ها، پسته چي ها و بادامچي های تجار بازار در داخل ، و بني صدرها ويزدي ها و قطب زاده ها و حبيبی ها و هزاران بچه پولداردرس خوانده عضوكنفدراسيون درخارج بودند ، نه آن بابا شملي كه آرامش و آسايش نسبی خود را داشت. آخربيچاره بقال وچقال شيرازی و مشهدی، كشاورز اردبيلي وابرقويي ، و چوبدار نورآباد ممسني و ساوجبلاغي كه اصلا دل خوشي از ملايان نداشتند
هرزماني كه باسالمندان صحبت ميكرديم با احترام از رضاشاه ياد كرده و به جوانان توصيه ميكردند كه ارزش آن امنيت موجود در كشور را بدانند كه رضا شاه بوجود آورد ودچارافزون طلبي واوهام نگردند. آنها محمد رضا شاه را هم دوست داشتند. كشاورزان ما هنوز ظلم و بيداد خوانين در قبل از رفرم چهل ودو را ازياد نبرده بودند كه چگونه جان ومال و حتا دختر و همسرشان از دست خانها درامان نبود وتمام دسترنج آنها بهنگام درو بوسيله مالكين غارت ميشد وخودنيز بدون جيره ومواجب به بيگاري ميرفتند
در تمام طول آن بلوا هرگز خبركشته شدن هيچ كشاورزي بهنگام تظاهرات و بانك سوزان از يك منطقه كشاورزي ويا شهرك كوچك گزارش نگرديد. هيچ كارگر آجرپزخانه اي بدست سربازان حكومت نظامي زخمي ويا كشته نشد وخون از بيني هيچ كارگر ساختماني جاري نگرديد. مشروب فروشيهاي شهربدست كارگران وزحمتكشاني به آتش كشيده نشد كه خود از مشتريان اصلي آن بودند. غير از مشتي كارگرعادي و كارمند و معلم و كاسب و صنعتگر و دانشجوكه بهنگام غروب بعد از اتمام كار روزانه به اين كافه ها و پياله فروشيها هجوم ميبردند هيچ وزير و وكيلي به اين اماكن رفت و آمد نداشت
من كه خود گهگاهی به پياله فروشيهای تهران سری ميزدم ، شخصا شاهد بودم كه بسياري از اين مكانها بدست جوجه كمونيستها به آتش كشيده شدند. که من در يكي از اين تهاجمات از ناحيه مچ دست در اثر اصابت به شيشه خرد شده زخمي گرديدم كه هنوز هم اثر كوچكي از آنرا با خود دارم. چون اعتقاد چپها اين بود كه آن اماکن از مظاهر سرمايه داري است و امپرياليسم براي سرگرم كردن پرولتاريا اين امكانات را بطور ارزان در اختيارشان ميگذارد تا آنها متوجه استثمار خود نگرديده و انقلاب نكنند ! 1
آخر كارگر زحمتكش چرا ميبايد بانك صادراتي را به آتش ميكشيد كه خود، همسر وفرزندانش درآنجا حساب پس انداز داشتند ؟ آيا اين چيزي جز القائات بچه چپهايي بود كه با خواندن چند كتاب پلي كپي بخيا ل خود قصد براه انداختن انقلابي نظيركوبا را در سر ميپرورا ندند ؟ آنها درجايي خوانده بودند كه چگوارا در دهه پنجاه به بانكهاي سوئيسي اشاره كرده وگفته بود كه سراژدها دراينجاست وقلب سرمايه داري دراينجا ميطپد ! مگر ايران شباهتي به سوئيس داشت ؟ و اگر داشت چگونه ميتوانست همزمان شبيه كوبا نيز باشد ؟ گذ شته از اينها، مگر انقلاب ارنستو چگوارا و فيدل كاسترو ارمغاني جزفقرو فحشا وبد بختي براي ملت مسكين كوبا بهمراه داشت كه مانيز بايد راه آنها را دنبا ل ميكرديم ؟
جالبست اشاره شود كه در دوران نوجواني ما، كمونيستهاي وطني ، انور خوجه ديكتاتور كمونيست و ماليخوليايي آلباني را از جان و دل ميپرستيدند و او را بزرگترين رهبر كمونيست جهان ميدانستند. انور خوجه كه سه دهه رهبري آلباني كمونيستي را بدست داشت در اين مدت آلباني را به عقب مانده ترين كشور جهان بدل كرد. او پس از بدست گيري قدرت دستور داد كه تمامي مساجد آلباني در شهر ها به توالت عمومي و در روستا ها به طويله مبدل شوند. اما پس از فرو پاشي كمونيسم مشخص شد كه اين سياست وی اثری يكصد و هشتاد درجه معکوس داشته است. زيرا امروز متعصب ترين مذهبيون اروپا در آنكشور زندگي ميكنند. بويژه اقليت مسلمان انكشور كه حدود سي در صد جمعيت آنکشور را تشكيل ميدهند ، از عقب مانده ترين مسلمانان جهان هستند. هنوز هم در آن كشور نظام عشيره ای و مقررات خريد و فروش همسر (زن) و اتقام كشي قبيله ای رايج است و بلحاظ فرهنگي و اقتصادي عقب مانده ترين كشور در كل اروپا است. در پايتخت آنكشور هنوز هم از اسب و گاری و الاغ و قاطر بجاي تاكسي استفاده ميشود
در حاليكه مردم آلباني به نان شب خود محتاج بودند و بيش از پنجاه در صد جمعيت آنكشور فاقد راديو بودند ، راديو تيرانا روزي چند ساعت برنامه بزبان فارسي بطرف ايران ميفرستاد و ضمن فحاشي به پادشاه فقيد ايران او را عامل امپرياليسم و نظام شاهنشاهي را ضد پرولتاريا ميخواند. پر واضح است كه آن گوينده شيرين
سخن ( مانند خانبابا خان تهرانی که چهارسال از راديو پکن بطرف ميهنش ناسزا و لجن ميپاشيد ) يك توده ای بظاهر ايراني خيلی روشنفکر ! بود كه به اتفاق همسر نازنينش آن برنامه پر بار را تهيه و اجرا ميكرد
کارنامه مبارزات روشنفکری در ايران آنچنان درخشان است که ميتوان چند جلد کتاب قطور در ارتباط با آن نوشت. آنچه اما ميتواند فرجام اين نوشتار کوچک باشد سخن و استدلا لی ساده است از يک انسان بيسواد شاهدوست که برای به اصطلاح روشنفکران بسيار آگاه و آزاديخواه ما! تاجبخش و تبلورعينی جهالت و عقب ماندگی بشمار ميرود . اين شخص کسی نيست جز شعبان جعفری يا بقول اين روشنفکران شعبان بی مخ
وقتی از وی سئوال کردند که آيا شما جدآ مختان عيب و ايرادی دارد ؟ وی جواب داد که من مخ نداشتم و شاهنشاه آريا مهر را آوردم که سپاه دانش و بهداشت و آنهمه سر افرازی را برای ملت ايران به ارمغان آورد ، اما آنهايی که مخ داشتند شيخ و ملا را بر مردم حاکم کردند که همه ايرانی ها را يا کشتند يا دربدر کردند و يا بی عصمت و آبرو
اگر سخن اين روشنفکران را بپذيريم که شعبان جعفری انسانی فاقد شعور و يک لمپن تمام عيار است ، سپس لختی هم در گفتار اين شعبان خان بدون مخ دقيق شويم ، و آنگاه شخصيت و متانت و بويژه استدلا لها و کنش ها را با هم مقايسه کنيم ، شرم خواهيم کرد که صفت برازنده اين افراد را بر زبان خود جاری سازيم. بنابراين در بهترين و مؤدبانه ترين حالت نيز نميتوان نامی لطيف تر و انسانی تر از عمامه بخش يا منگل ( يعنی بيمار عقب مانده ذهنی ) برای کسانی پيدا کرد که شاه فقيد را از ايران رانده و سرنوشت ملت نگونبخت ايران را بدست اوباشی همانند خلخالی ها و الله کرم ها و جنتی ها و شمع فروشان کاظمين و نجف و سامره سپردند
! باز هم بگوئيم که کشور ما انباشته از متفکر و روشنفکر نيست
38 Kommentare:
خــودمـونیـم، کـلی کیـف کـردم از ایـن مـقالـه ؛)ـ
باعرض ارادت همیشگی حضور دوست عزیزم ، میگویم که گذشته از همه اینها امروز آفتابه بیار حاکم فقیه! ولایت؛ آفتابه مخصوص امام را از صندوقخانه بیرون آورد و در صحن مجلس ملایان با دستمال یزدی گردوغبار آن را تکاند ! اینطور که پیداست گویا قرار بر این است که آفتابه متبرکه را به دست نماینده امام زمان بدهند تا پر از زهر کرده بر سر کشد
تنها سید دوست داشتنی و بی آزار
من با متن موافقم اما دروغ چرا ريا، تا قبر آآآآ، با انگیزه نویسنده و نتیجه گیریش مخالفم.چکار کنم ، من با تنها رژیمی که خوب نیستم ، سلطنته ، البته در ایران چرا که هیچ خاندانی را بعنوان مظهر و سمبل ایران نمیتوان در نظر گرفت.و الا در کشورهای دیگر مثل انگلیس چرا.بهرحال باید پذیرفت در رژیم سابق رفاه بسیار داشتیم اما آزادی خیر ،ببخشید فقط خواستم نظرم را بگویم و الا مخلص سیدی چون تو هستم دربست و مستند به سند منگوله دار شش دانگ
در کشور عشق هیچ کس رهبر نیست
هیچ شاهی به گدا سرور نیست
!!!چاکر آقا فرهاد
... عزیز ، نظرت واقعآ واسه من محترم هستش !!! مُخلصتم با تموم قوا
منهم لغزشها و کمبودها ( از نظر آزادی ) را انکار نمى کنم ولی حقیقتآ نمیتونم قبول کنم که این خانواده نسبت به ایران خیانتکار بوده
و .... من سن آنچنانی ندارم ولی گوشه ای از آن استبداد را دیدم
! و ای کاش ندیده بودم
( درود بر آن استبداد )
morde shoore in roshan fekrae irani ro bebaran ke be hame chi gand zadand
درود دوست من درود
مثل همیشه انتخابتان فوق العاده بود
جناب سپهر بسیار رسا این موضع را تشریح کرده اند
درست همین چارتا کتاب خوانده های به اصطلاح روشنفکر بدون درک شرایط محیطی دنیارا به لجن کشیده اند
و با تفکرات مشتی روانپریش میخواهند دنیا را نجات دهند اینان همه در توهم به سر میبرند
در روی این کره خاکی آب خوردن بدون اجازه ارباب جهان آمریکا مساویست با فانی شدن
اما در کل این روشنفکران همان کاری را کردند که مذهبیون سالهاست تکرار می کنند و هر دو گروه مشتی افراطی اند که در تخیلاتشان سعی در برآورده کردن آمالشان دارند و یکی میخواهد مهدی زمانی ظهور کند و دیگری میخواهد نظام سرمایه داری را یک شبه پائین بکشد
در کل هر دو طرف تب قدرت دارند و سعی در واکردن عقده های درونیشان می کنند حال خواسته یا ناخواسته
هیچ کس نمیتواند منکر خدمات گرانبهای شاه فقید ایران بشود
به فرهاد بگوئید آن سلطنت نبود بلکه شاهنشاهی بود و آئین پاکی را به پیش می برد که بزرگترین دموکراسیهای جهان از آن عقب مانده ترند
نوروز نیک بادتان
درود بر تما ایرانیان آزادیخواه
لینک مطلب را در بلاگ نیوز گذاشتم
سـیّـد جـان درود
آقا خــدا ایـن کافــر هـای خـدا نـشناس رو ذلـیل کـنه که وقـت بـرات نـمیذارن وبلاگـت رو روزانـه آپـدیت کـنی !! الــهی هــمشون کـچل بـشـن یـا آنـفولانـرای مـرغـی بـگیرن....ـ
فـرهـاد عـزیز، نـظام مـشروطه پارلـمانـی راسـتـین یـا جـمـهوری دمـوکـراتیـک حـقیقـی در عـمل هـیچ فـرقـی بـاهـم نـخـواهـند داشـت، فـعـلن فقـط بـایـد آرزو و سـعی کـنیـم که دیـگـران هـم بـتونـند مثل شـما و مـن بـه جـائی بـرسـند که بـشه در یـک انـتخابـات آزاد و دمـوکـراتیک نـوع حـکـومـت رو انـتخاب کـنـیم و بـعـدش هـم بـه خـواسـت اکـثریـت عـمـلن احـترام بـذاریم ؛)ـ
inke nezam e jomhoori eslami zaiedeie che chizi e alan digeh mohem nist... oon chizi ke moheme ine ke in nezam e aloode che karde va che mikone va javoonhash ham digeh aasi hastan na enghelabi... aasi....
این مقاله بیانگر عریان یک حقیقت تاریخی و وجود یک بیماری مزمن در طیف (به غلط) روشنفکر جامعه ایران است.
ســید مـیخـواسـتم بـرای اون قـسـمت مـشروب فـروشـی هـا ایـن یـادآوری رو بـنـویسـم که مـا در ایـنجا تازه کاشـف بـه عـمل آوردیم کـه خـود اون انـقلابـی هـا و کـمونـیسـت هـا از هـمه عـرقـخـور تــر بـودن و بروز نـمی دادند
مطالبي كه شما نوشته ايد حتي اگر درست باشد بنظر مي رسد زمان آن خيلي وقت است كه گذشته مثلا در بحث كوپن و مهر مسجد و ... خب الان چندين سال است كه مردم به همه چيز دسترسي دارند. وضع شهر ها با گذشته بسيار فرق كرده . الان بنده وقتي از اروپا برمي گردم و وارد تهران مي شوم از تماشاي شهر تهران لذت مي برم و واقعا از برخي شهرهاي اروپايي زيباتر است. ولي فكر مي كنم شما از سال 59 به بعد ديگر تمام اخبار مربوط به ايران را از رسانه هاي غربي گرفته ايد. براي شما كه مي خواهيد تحليل كنيد بايد همه چيز را از نزديك ببينيد و با آن زندگي كنيد بعد تحليل كنيد نه اينكه كيلومترها دورتر نشسته باشيد و از زمان خود هم سالها دور باشيد. عزت زياد - مرتضي
سلام بر همه هم وطنان ميهن پرست اي هم وطن از هر حزبي که هستي بيا با رئيس جمهور منتخب و محبوبمان همراه شويم و او را در اين دشواريها تنها نگذاريم او به راستي نامش در تاريخ ايران همچون بابک خرمدين و مصدق جاودانه خواهد ماند بياييد گوش به فرمان رئيس جمهور عزيزمان باشيم تا به اهدافمان برسيم اينک ايران بيش از هرزمان ديگر به همدلي شما و همه ملت ايران نياز دارد
يک تحليل سياسي از من در مورد سخنراني رئيس جمهور عزيزمان در سازمان ملل متحد که حرف دل 90 درصد ملت ايران را زد
مرتيکه ديوس حالا که ميخوای ، يک تير خلاص زن تروريست و آدمکش حرفه ای را با مُصدق و بابک خرمدين مقايسه ميکنی ! تو يکی از همون دستمال بدست ها و پشم آلوهای وزارت اطلاعات هستی که نوکر بی جيره و مواجه اين رژيم ضد ايرانی هستی ... تُف و ننگ بر شرف و غيرت تو وطن فروش که ميگی حرف دل ۹۰ درصد ايرانی را زد !!! آره ، گور پدر تو ديوس و آن رئيس جمهور احمقت
جناب مرتضی خان ، بنده با شما شرط ميبندم که توی عُمرتون اصلآ اروپا را نديده باشيد و همچنين خط انگليسی را هم با هندی نتوانيد اصلآ تشخيص دهيد ... مرد حسابی فکر کنم جنابعالی کاظمين و بغداد و کابل و سامره را با اروپا اشتباه گرفته ايد
اينهم از آن بهشتی ( تهران ) که جنابعالی تعريف ميکنی !!! انگاری با کارتن
... خواب های تهرانی غريبه ای
قابل ذکر است بنده سالی ۲ الی ۳ بار اين بهشت را دارم ميبنم
به شما هم توصيه ميکنم راهی را انتخاب نمائيد که ملّت ايران انتخاب کرده ، از دستمال کشی و آدم فروشی دست بردار که تاريخ مصرفش ديگه گذشته
سال نو مبارک
سالی مملو از شادی و شعف و سلامتی و موفقیت را برای تو عزیز محترم آرزومندم
از مرتضي
جناب سيد...
بنده به خاطر نوع شغلم به بسياري از كشورهاي اروپايي و آسيايي سفر كرده ام . مي توانم هر اطلاعاتي راجع به قلعه اي كه در شهر مونترو سوئيس و در ميان آب قراردارد به شما بدهم و حتي تصاويرش را براي شما بفرستم. و يا كليساي قديمي كه در شهر ژنو قرار گرفته بگويم كه چند پله دارد. و يا مختصات دقيق كاخ فهد در كنار رود لمان را به شما بدهم. و يا از هر آدرسي كه در پاريس بخواهيد .از نروژ و چك هم هرچه مي خواهيد بپرسيد. اگر جنازه موميايي لنين در مسكو را نديده ايد من براي شما توضيح مي و دهم. از كشورهاي شرقي مثل چين و پاكستان هم بازديد كرده ام. اما همه اينها مهم نيست. من تعجب مي كنم از نحوه برخورد شما . مگر تعريف از تهران فحش خواهر و مادر بوده كه شما اينگونه برافروخته شده ايد. مرد حسابي برو كمي ادب ياد بگير بعد وبلاگ بزن.
ba drod
far residan bahar sabezi veh jelveh shkoh irani bar tamami iranian veh irani andishan mobarak bad,beh omied ehtzaz parcham bastani shier khorshied neshan iran zamin veh beh omied sali por bar veh shad bar hamvtanan am bashad.
ba sepas
ariuo sarraji
آقا مرتضي شما خون خودت را كثيف نكن . اين بدبختها روزها تو رستورانهاي كانادا كف زمين را ليس مي زنند شب كه مي شه ميان تو وبلاگ از كمونيست و سلطنت مي نويسن . بيچاره ها 27 سال از دنيا عقبند.
ســـیـد عـزیز درود
نــوروزت پـیروز دوسـت گـرامـی
از حـرفهـای مـرتضی هـم دلـخـور نـشو ! خـوب ســلیقه اش هـمیـنه دیـگه !! هــرکی دیـگه هـم از پـشت کـوه مـیـره تـهران ، عـظـمت و زیـبائـی اونـجا چـشـمش رو مـیگیره :))ـ
مـخـصوصـن فـرودگاه مـــهر آباد که الآن بـا فـرودگاه های اروپـائی در زیـبائـی و مـدرنــی رقـابـت تـنگاتـنگ داره :))ـ
مرتضی خان
!!!چيزی که عيان است چه حاجت به بيان است
مقايسه کردن جنابعالی دليل خوبيست از بی اطلاعی و عدم آشنائی شما با دنيای خارج از ايران
عزيز من حداقل برو و ( آی پی ) خودت را استتار بکن و بعدآ بيا اينجا درس اخلاق و ادب ، شهرشناسی ، جامعه شناسی و تاريخ .... بده !!! کما بيش با شما و آی پی شما آشنائی دارم اينکه ميگويم : از دستمال کشی و آدم فروشی دست بردار که تاريخ مصرفش ديگه گذشته ، واقعآ در خور شخصيت پوچ و بی محتوای وطن فروشی جنابعاليست
و امّا اين مُنگل ( تريزومی ۲۱ ) بی نام ونشون که در پُست قبلی هم پاسخش را گرفته ، عزيز من ۲۷ ساله که ما از فرهنگ و مُدرنيزه شدن فاصله گرفته ايم ولی متاسفانه بايستی بگويم که اين وجود مُفت خور و بی مصرف جنابعاليست که تازيان به درازای ۱۴۰۰ سال در مغزت ريده اند
سالی که در پیش رو داریم را باید با پشتکار و حمایت یکدیگر به سال پیروزی ملت بر اهریمن کنیم
شاد و سربلند باشید
خُسن آقا
نوروز بر سيد عزيز و همهء دوستان فرخنده باد. اميدوارم همه با هم بتوانيم رژيم ماقبل تاريخی آخوندی را که دشمن مشترک همهء ماست براندازيم و پروندهء سياهش را برای مطالعهء آيندگان به بايگانی تاريخ بسپاريم (حيف است پرونده اش را هم چون خودش در زباله دان بياندازيم). متن زير را در جائی خواندم و چون خودم خوشم آمد آنرا کپی کردم و اينجا گذاشتم تا قضاوت دوستان چه باشد. در ضمن من آن امير بالا نيستم.
\"دوست عزیز.ـ
راستش را بخوای، مقاله های من، حواس همه را پرت می کنن. شما کار خوبی می کنین که اونا را نمی خونین. مایه ی دردسر و سردرد نیز هستن به خدا. جدی میگم. خالی از شوخی. منظور من از مخرج مشترک؛ جنبه ی ریاضی قضیه نیست عزیز جان؛ بلکه فهمیدن و ارجگزاری به آن « پرنسیپ تعادلی » می باشه که مناسبات انسانها را در اجتماع، امکانپذیر می کنه. به این معنا که اگر شخصی به خطای خود- حال هر چه می خواهد باشد - شخصا پی ببرد یا با تذکر دیگران، متوجه ی خطای خود بشود و در صدد تجدید نظر رفتاری و گفتاری و بازاندیشیدنی و عذر خواهی و امثالهم بر آید، دیگران بایستی آنقدر شعور داشته باشند که او را در تشخیص و فهم فردی اش، ارج گزارند و خطای او را بهانه ای برای توبیخ و سرزنش و کوبیدن و تحقیر و منزوی کردن او، مستمسک قرار ندهند. روابط انسانی، مملوّ از کژفهمیها و زود رنجیها و شکایتها و عوضی فهمیدنها و تعبیرات و برداشتهای قاطی پاطی می باشه. بنابر این، آدم بایستی آماده گی برای « تعادل پرنسیپی » در مناسبات خود با دیگران، داشته باشد و درصدد اجرا و ارجگزاری به آن برآید. امیدوارم همین توضیح مختصر، کافی باشه.\"ـ
سال نو را درود می گوييم،
اميد را در خانه دل
اراده را در خانه انديشه،
جای می دهيم.
به روشنايي می انديشيم
که ساغر ذرات هستی
از شراب نور، سرشار است
******
با هم بمانیم و با هم بخوانیم.
بخوانیم بنام زندانی،
بنام اعدامی،
بنام آزادی
و بنام بهروزی
سيد علي جان عيدت فرخنده و پيروز باد
سيد علي گدا جون سال نوي شما مبارك. خونه نو مبارك. بايد با دسته گل و شيريني خدمت ميرسيديم.
ma age too Canada zamine restooran lis mizanim vase khatere ine ke mamlekate khodemun daghoon shode va maro avare kardan va majboorim inkaro bokonim va dar sani kar ke عار nist
سال نو مبارک
امیدوارم روزهای در پیش مملو از شادی و برآورده شدن خواسته هایت باشد
سلام و سال نو مبارک .... بازم که ازون حرفها ..ببخش هرکی سهم و تقصیر خودش را داشت و باور کن که با انداختن تقصیر فقط وفقط به دوش گروه خاصی، تقصیر خود بیشتر میکنیم!!!!
سال نو را به شما تبریک می گویم و امیدوارم که سال پربار و خوبی داشته باشید. موفق باشید.
دوست گرامی فرا رسیدن بهار را به شما دوست عزیز شاد باش میگویم. امید است سال جدید سال آزادی برای میهنمان نیز باشد.
سيد عزيز
نوروز را تبريک ميگويم و اميدوارم هميشه شاد و خوش باشی
آدم میسوزه حزب اللهی کثافت ادای روشنفکری در میاره..راست میگن ماها 27 سال عقبیم...چون مثل ننه بابای خرشون اینا وقتی مریض میشیم خلط وتف خمینی یا آخوندا رو تو چایی نمیریزیم برای تبرک..یا مثل اونا نیستیم که ارزوی خوردن سرگین ایمه اطعهار رو داشتن...کلاس بالاهاشونم که چلوکباب تو چاه جمکران میریزند..ای خاک بر سر حزب اللهی نفهم..
لطفا سري بمن بزنيد و آخرين يادداشت را مطالعه كنيد و حتما نظرتان را بنويسيد . متشكرم
سـید کـجائی که بـروز نـمیکـنی ؟!! نـکـنه داری بـرای اجدادت سـیّدت سـینه میزنـی ؟؟!!! ؛)ـ
بابا اونـها که اونـطرفـن باز بـهانـه دید و باز دید نـوروزی رو دارن شــما دیـگه چــــرا ؟؟؟؟
زنده باد جنبش آزادیخواهی
سال نو خوبی را برایت آرزومندم
سالی سرشار آز امید و شادمانی
سال پیروزی ایزد بر اهریمن
سربلند و شادمان باشید
Kommentar veröffentlichen