13 Mai 2006

... جز تسليت چه بايد گفت ؟ و اشكی كه


ر ..... باری، درست در شب عيد بوديم که قلب پاک پير زنی برای هميشه از طپش افتاد. زنی روستايی و ساده، خيلی ساده اما پر رمز و راز چون همان روستای خودش که زهر فراغ فرزند چشيده، بيش از بيست سال از درد اين فراغ به درگاه خدا ناليده و هر شب هم تا سپيده بر مسببان اين فراغ و اشکهای شبانه نفرين فرستاده بود. بله رفقا، من در شب عيد بی مادر شدم! اکنون مدتی است که نوروز گذشته، حال هر چه می خواهم چيزی برايش بنويسم، اما اندوه و شک امانم نمی دهد. درد بزرگتر از درد مرگش اين است که حتی نمی توانم بر گورش حاظر شوم و با ريختن اشک خودم را کمی آرام کنم. آرزوی ديدن گور پدرم در دلم ماسيده بود، اين يکی هم به آن اضافه شد. وقتی شنيدم پدرم مرد اولين احساسی که داشتم احساس بی کسی بود

پير مرد می دانست که تا اين نکبت در ايران است، من قادر به بازگشت نيستم. اما اميدش را برای ديدن من بعد از سپيدی پايان اين شب سيه از دست نداده بود، يا اينکه مبادا من در غربت بيشتر غمگين شوم، اينطور تلقين می کرد که عمر اين تباهی و سياهی طولانی نخواهد بود. او می دانست که من خيلی مغرورم، و چون حتی دو متر زمين هم ندارم که وقتی مردم در آن چالم کنند، پس اگر برگردم جايی برای زندگی ندارم، هر وقت که تلفنی حرف می زديم می گفت : بابا جون، مبادا نگران چيزی باشی! تو بی کس و کار که نيستی پسرم. اگر برگشتی اينجا خانه و زندگی داری، من که نمرده ام! هر چه بود اما فلک لاکردار اين آرزو را بردلش گذارد. همانطور که داغ از در وارد شدنم را بر جگر مادر بيچاره ام نهاد. پدرم نه پايان شب سيه را ديد و نه ديگر بقول خودش يوسف گمگشته اش را....
1





اين مصيبت وارده را به آقای دکتر امير سپهر و حزب ميهن تسليت ميگويم
و برای ايشان و خانواده بزرگوار صبر جميل و برای آن مرحومه علو درجات را از خداوند مسئلت مينمايم.1

12 Kommentare:

تـــــرنـــٌــــم hat gesagt…

تـرسوندی مـنو ســیّد
اول فـکر کـردم از طـرف خـودت نـوشتی
خـدا روح هـمه رفـتگان رو آرامش بـده

Anonym hat gesagt…

خدا رحمتش کنه

Anonym hat gesagt…

شما رو هم به همچنین

Anonym hat gesagt…

خانواده شما رو هم به همچنین

Winston hat gesagt…

تسلیت عرض میکنم

Anonym hat gesagt…

بگذرداين روزگارتلخ تراززهر
باردگرروزگارچون شكرايد
روحش شادباد
وبه اميدروزي كه تمام ايرانيان دورازوطن روزي نه چندان دور به اغوش وطن برگردند...درست است مرگ حق است ولي واقعن ازاين دردناكتر چيزي نيست كه ادم نتوانددر سوگ عزيزترينش برسرمزارش بگريد
دوباره روح مادر گرامي اقاي اميرسپهرشاد و سر خودشان هم سلامت باد

Anonym hat gesagt…

تسلیت

Winston hat gesagt…

http://www.khaneyeiran.com

Anonym hat gesagt…

اولین سرود ملی ایران

http://www.iranclip.com/player/1012

Anonym hat gesagt…

مدتی بود با کامنتهایم عقایدم را مطرح می کردم و آمدم تا مطلب آخرم را بگویم.
برای اینکه به رهبر من تهمت و توهین می کردید نمی توانم شما را مواخذه کنم و رافتی که در رهبرم سراغ دارم مطمئن هستم ایشان هم شما را در قیامت به خاطر این حرفها مواخذه نمی کنند .
به خاطر دشنامها و تهمتهایی هم که به من و خانواده ام زدید حرفی نمی زنم و از خداوند طلب آمرزیده شدن شما را می خواهم چون تمام تلاشم این است که مرامم بخشش باشد.
اگر می شود این کامنت را با نگاهی دیگر بخوانید.
برای مخالفت با رهبر کسی شما را به جهنم نمی برد مهم اعمال شماست که انشالله طبق موازین شرعی باشد ممکن است هر جوابی در پاسخ به من بدهید ولی این بار برایم فرقی نمی کند چون کلام آخرم است.
سعی کنید عدالت را بیابید و انصاف را شرط جستجو خود قرار دهید.
و من الله توفیق

Anonym hat gesagt…

:( به مادر به خطا ( بسيجی

برادر اسلامی يا آقای متجدد و روشنفکر کمونيست ( مُنگل ) آيا پُرروئی و زبان نفهمی شما از اسلامتان است يا از کمونيستی ؟ کدام يکی ؟

در ضمن
( سگ زرد ( حکمتيسم ) برادر شُغال ( خامنه ای

Anonym hat gesagt…

دوست خوبم .
من نيز در كنار شما بدوست تان كه هم ميهن من هم هست . درگذشت مادر. يعني افول (پاكترين شيوه عشق ) را تسليت ميگويم .... واقعيت دراين جهان گذران . نيستي جسم آدم هاست . ما ميتوانيم ياد و خاطره عزيزانمان را همواره (دست -بدست) و سينه به سينه . تداوم بخشيم و با تكرار خاطراتشان خودمان را جلا دهيم 0
سلامت باشي
فرخ